این هفته قله سیاه سر جنوبی رفتیم، به لطف راهنمایی و سر قدمی دکتر مهر افزا.

 مسیر خوب و آرامی بود که تنها خودمان حضور داشتیم.

 برنامه لذت بخشی بود

 متاسفم از این که پست قبل را پاک کردم، احتمال دادم بودنش خوب نباشه

 

این برنامه توسط گروه آلاله و به سرپرستی حاج احمد اجرا شد

 دوربینم همچنان خراب است و نتوانستم عکس بگیرم

 

نفر آخر بودم و نفرات جلویی را می دیدم، نگاهم به حاج احمد افتاد.

 زمانی کوله سنگینی می انداخت و می آمد.

این روزها البته کوله اش سبکتر شده و با یک جفت باتوم آرام و مستمر حرکت می کند.

 با خودم فکر کردم اگر وقتی 16 -17 سال ام بود و او را ندیده بودم چقدر کیفیت زندگیم، سبک زندگیم، نگاهم به زندگی،و... تغییر می کرد. گویی این سهیل همان سهیل نخواهد بود، اگر او را ندیده بودم، فکر کنم زندگیم به قدری تغییر می کرد که گویی سهیلی در ونزوئلا با شرایط آداب و رسومی و حتی آب و هوایی آنجا زندگی می کرد در مقایسه با سهیلی که در ایران زندگی کند.

به قول دکتر قهاری ما یکبار بیشتر زندگی نمی کنیم، چرا امروز(و هر روز) را شاد نباشم

حاج احمد طاهر جویان عاملی بود  که این یکبار زندگی را برایم آنگونه کند که هر روزم شاد باشد

چه می توانم به او بگویم و بدهم بابت این همه درس و فهمی که بر من داد؟؟؟

 امید آنکه شاد زندگی کنی و سالم باشی همیشه.

مدیونت خواهم بود برای همیشه.

این پست را بدون عکس خواهم گذاشت تا عکست در دلم برای همیشه بماند

 

سال جدید کم کم در حال رسیدن است اگر بر تقویم نگاه کنیم و

اگر به طبیعت نگاه کنیم در واقع رسیده است.

سنبلی که سه سال پیش در باغچه کاشتم و هر سال در ایام اسفند – فرودین سر از خاک بر می دارد

 سه تا شده و بوی مستی بخشش این روز و شبها در فضا آکنده می شود.

کارم شده این روزها قبل از اینکه از بیرون، به خانه بیایم، زانو خم کنم بر بر این سنبلان ناز و پر عشوه گر و شمیمی از آنها، عطری از آنان بربایم و زان پس به خانه پا کشم

سال پر امیدی داشته باشید. الهی